loading...
دانلود آهنگ جدید - دانلود فیلم جدید - دانلود رایگان
آخرین ارسال های انجمن
مدیر سایت بازدید : 285 شنبه 09 آذر 1392 نظرات (0)

مهناز افشار: خداحافظی ام از دنیای بازیگری نزدیک است. به گزارش شبکه ایران، مهناز افشار درگفت‌وگویی با انتقاد از فریدون جیرانی اعلام کرده است که قرار بوده در برنامه نقد وتحلیل فیلم "قصه پریا" در برنامه هفت حضور پیدا کند اما پس از ممانعت حضور وی درتلویزیون تنها چند دقیقه قبل از شروع برنامه به وی اجازه حضور داده‌اند. افشار دراین گفت‌وگو از رد کردن پیشنهاد بازی در فیلم "درباره الی"، خداحافظی از سینما،اقدام عجیبش در مراسم اختتامیه فیلم فجر و... توضیحات جالبی داده است که بخش‌هایبرگزیده آن را به نقل از مجله 24 می‌خوانید.



مهناز افشار

فقط گفتم ای وای. آقای کیمیایی!...
وقتی فیلم "رئیس" را دیدم فقط گفتم: "ای وای. آقای کیمیایی! کاش داستان استخوان‌بندی جدی و محکم‌تری داشت" ولی اسم آقای کیمیایی و سابقه و تجربه‌اش برای من مهم بود و واقعا خوشحالم فیلمی از ایشان در کارنامه‌ام دارم. با این همه غصه می‌خورم که چرا در فیلم دیگری از او بازی نکرده‌ام. چرا "رئیس" باید سهم من باشد.

من آدمی نیستم که بازیچه شوم
من سناریوی "قصه پریا" را خوانده‌ام و در آن هم بازی کرده‌ام. ولی متاسفانه آقای جیرانی توی برنامه "هفت" نشستند و گفتند قصه فیلم چیز دیگری بوده. این را می‌گویم چون آقای جیرانی کارگردان مورد علاقه‌ام است و خودش هم می‌داند و بارها هم به خودش گفته‌ام آقای جیرانی شما جزو کارگردان‌هایی هستید که جلوی دوربین شما راحتم. اما وقتی دعوت می‌شوم به برنامه هفت و بعد می‌گویند شما نمی‌توانید به تلویزیون بیایید من آدمی نیستم که بازیچه شوم.

حرفی که آقای فراستی می‌زد کاملا درست بود
آقای جیرانی چرا قصه فیلم عوض شد؟ آقای فراستی دارد قصه را تعریف می‌کند اما آقای جیرانی یک قصه دیگر را تعریف می‌کند. خب وقتی همه چیز اینقدر تغییر می‌کند دیگر چه می‌شود گفت؟ تمام آن سکانس‌ها که در فیلم می‌بینید در فیلمنامه هم بود اما نمی‌دانم در مونتاژ یا جابه‌جایی صحنه‌ها دیگر قصه اولیه را نداشت. حرفی که آقای فراستی می‌زد کاملا درست بود او می‌گفت انگار من و مصطفی زمانی و باران کوثری یک تابلو تبلیغاتی مبارزه با اعتیاد را برداشته‌ایم و راه می‌رویم.


ذکرهایم را گفتم و دو رکعت نماز شکر خواندم
من همیشه می‌گفتم بی‌انصاف‌ها! 15 سال است دارم کار می‌کنم، حتی یک فیلم خوب نداشته‌ام که کاندیدایم کنید؟ وقتی به من گفتند امسال برای "سعادت آباد" کاندید شده‌ای سر صحنه فیلم برف روی کاج‌ها بودم. آن روزها حسابی خسته بودم. وقتی به من زنگ زدند و گفتند کاندید هستی خیلی خوشحال شدم. ذکرهایم را گفتم و دو رکعت نماز شکر خواندم. اینها را می‌گویم که بدانید چه حالی داشتم.


آمده‌ایم جایی که ادعا می‌کنیم آدم‌های روشنی هستیم
همان زمان آقای میری زنگ زدند و تبریک گفتند. البته یکسری صحبت‌هایی شد که من را به عنوان بازیگر آن فیلم خوشحال نکرد. از من جزئیات نخواهید؛ ولی من را خوشحال نکرد و آن حال خوب را از من گرفت. وقتی هم وارد سالن سینما شدم آنقدر جو آنجا سنگین بود که باورم نمی‌شد. می‌خواستم آنجا خدا آنقدر به من انرژی می‌داد که آنجا فقط می‌گفتم: "آمده‌ایم جایی که ادعا می‌کنیم آدم‌های روشنی هستیم. بیایید بی‌خیال خط و جریان و رنگ و جناح به هنر احترام بگذاریم."
باور کنید نزدیک بود سه بار بخورم زمین
توی این شرایط اسم من را خواندند باور کنید نزدیک بود سه بار بخورم زمین. فقط می‌گفتم خدایا کمک کن نخورم زمین. از قبل هم روی کاغذ چیزهایی نوشته بودم که روی سن بخوانم. اول یاد خدا بود، بعد یاد خانواده
ام و بعد هم می‌خواستم جایزه‌ام را به پدرم تقدیم کنم که عاشقانه دوستش دارم و در ادامه هم می‌خواستم جایزه را به عوامل "سعادت‌آباد" تقدیم کنم و آخر هم برای ایران آرزوی صلح و آبادی آرزو کنم. رفتم بالا و آنجا فقط از مادرم تشکر کردم؛ پدرم و سعادت‌آباد را یادم رفت.
از آقای فرهادی بپرسید برای فیلم درباره الی...تا دقیقه 90 منتظر من بودند یا نه؟
سوءتفاهمی که ایجاد شد این بود که ما- یعنی آدم‌هایی مثل من و ویشکا آسایش و... که نامزد جایزه بودیم- چون سر صحنه فیلم آقای پیمان معادی بودیم و می‌دانستیم چه اتفاقی دارد برای فیلم آقای فرهادی در برلین می‌افتد می‌خواستیم تبریکی به آنها بگوییم. من به عوامل "جدایی نادر از سیمین" تبریک گفتم و از آنها تشکر کردم. عده‌ای گفتند که مهناز افشار این کار را کرده که آقای فرهادی برای فیلم بعدی‌اش او را انتخاب کند. از آقای فرهادی بپرسید برای فیلم درباره الی... تا دقیقه 90 منتظر من بودند یا نه؟ اما چون آنها با بازیگر دیگری قرارداد بسته بودند من گفتم خوب نیست این کار را بکنم. پس من اگر می‌خواستم در فیلم آقای فرهادی بازی کنم آن موقع این کار را می‌کردم. من به آن فیلم احترام گذاشتم.


باز هم کار مدل مهناز افشار انجام دادم
خیلی احمقانه است اما واقعا اسم پدرم و سعادت آباد را یادم رفت روی سن بگویم. وقتی آمدم پایین و روی صندلی نشستم به خودم گفتم که من چرا این حرفها را نگفتم؟ خلاصه باعث سوء‌تفاهم شد. بخصوص از طرف آقای همایون اسعدیان که فکر می‌کرد من دارم سیاست به خرج می‌دهم و برای آینده‌ام سرمایه‌گذاری می‌کنم. فکر می‌کنم اعلام این مسئله از طرف ایشان کار بدتری بود. من الان در 34 سالگی‌ام دارم به این فکر می‌کنم که یک کارنامه خوب و پربار داشته باشم و بگویم خداحافظ. خیلی دغدغه فیلم‌های بعدی‌ام را هم ندارم. اما برای آقای میری می‌خواستم توضیح بدهم. همان شب دیدمشان و به‌شان توضیح دادم. اما فکر کردم کافی نیست و به آقای جیرانی زنگ زدم و گفتم می‌خواهم بیایم و در هفت و توضیح بدهم. باز هم کار مدل مهناز افشار انجام دادم؛ رفتم و گفتم ببینید من هول شده بودم. این هم برای آقای میری باعث سوء‌تفاهم شد. اما من همین‌جا اعلام می‌کنم هیچ نیتی پشت این کار نبوده و من سعادت آباد را واقعا دوست دارم.


آقای فرهادی قبل از اینکه با گلشیفته فراهانی صحبت کنند دنبال من بودند
من آن زمان ایران نبودم و آقای فرهادی به گفته خودشان قبل از اینکه با خانم گلشیفته فراهانی صحبت کنند دنبال من بودند و من را پیدا نمی‌کردند. دوستان عزیزی هم که تلفن من را در خارج از کشور داشتند به ایشان شماره نداده بودند. وقتی به ایران برگشتم آقای فرهادی با خانم فراهانی حرف زده بود. اما همان وقت مشکلاتی برای گلشیفته پیش آمده بود. به آنها گفته بودند اگر خانم فراهانی بازی کند فیلم اجازه پخش نخواهد گرفت و آقای فرهادی و عوامل فیلم خیلی پشت خانم فرهانی بودند اما گلشیفته هم نگران بود نکند به خاطر او فیلم به مشکل بر بخورد. آقای فرهادی به من گفت ما که از اول به دنبال تو بودیم. حالا هستی؟ گفتم نه! گفتم بروید و مطمئن باشید مشکلی پیش نمی‌آید. الان هم خوشحالم گلشیفته آن نقش را بازی کرد. چون فکر می‌کنم آدم‌ها وقتی در جایشان قرار می‌گیرند دیگر آنجا مال آنهاست.

 

 




مهناز افشار

 

خداحافظی و ورود به دنیای نویسندگی
اگر بخواهم از بازیگری خداحافظی کنم که خیلی هم نزدیک است، همیشگی خواهد بود. نمی‌توانم دوباره برگردم و دوباره خداحافظی کنم. بازیگری برای من مثل مجسمه‌ای است که در وجودم ساختمش فکر می‌کنم اگر بعد از این که آن را ساختم به‌ش دست بزنم کاملا خراب می‌شود. عکاسی بلد نیستم و کارگردانی هم نمی‌توانم بکنم. تدوین و فیلمبرداری نزدیک‌تر است به من. اما احتمال این‌که نویسنده شوم بیشتر است. مدتی است که نیمه‌شب‌ها چهار خطی از ذهنم عبور می‌کند و یادداشت می‌کنم و حالا تصمیم گرفته‌ام دست‌نوشته‌هایم را به صورت کتاب چاپ کنم. نمی دانم چرا به نویسندگی علاقه مند شده ام. وی ادامه داد: شاید چون خواهرم شعر می گوید و برادرم نقاش است و من استعداد هنری ندارم! این هم چند وقتی است که به ذهنم می آید و باورتان نمی شود.

 

مجموعه آثار مهناز افشار:
دوستان (علی شاه حاتمی، 1377) - شیرهای جوان (محسن محسنی نسب، 1378) - شور عشق (نادر مقدس، 1378) - خاکستری (مهرداد میرفلاح، 1379) - نگین (اصغر هاشمی، 1380) - دختری در قفس (قدرت الله صلح میرزایی، 1381) - 13 گربه روی شیروانی (علی اکبر عبدالعلی زاده، 1382) - زهر عسل (ابراهیم شیبانی، 1382) - کما (آرش معیریان، 1382) - سالاد فصل (فریدون جیرانی، 1383) - آکواریوم (ایرج قادری، 1384) - کارگران مشغول کارند (مانی حقیقی، 1384) - چه کسی امیر را کشت؟ (مهدی کرم پور، 1384) - آتش بس (تهمینه میلانی، 1385) - محاکمه (ایرج قادری، 1385) - تله (سیروس الوند، 1385) - رئیس (مسعود کیمیایی، 1385) - تسویه حساب (تهمینه میلانی، 1386) - کلاغ پر (شهرام شاه حسینی، 1386) - انعکاس (رضا کریمی، 1386) - پوپک و مش ماشاالله (فرزاد موتمن، 1387) - شیرین (عباس کیارستمی، 1387) - دعوت (ابراهیم حاتمی‌کیا، 1387) - شبانه‌روز (امید بنکدار، کیوان علیمحمدی، 1387) - طبقه سوم (بیژن میرباقری، 1388) - پسر آدم، دختر حوا (رامبد جوان، 1388) - خاطره (نادر طریقت، 1388) - امشب شب مهتابه (محمدهادی کریمی، 1388) - سعادت‌آباد (مازیار میری، 1389) - قصه پریا (فریدون جیرانی، 1389) - برف روی کاج‌ها (پیمان معادی، 1389) - یه عاشقانه ساده (سامان مقدم، 1389) - هیچ كجا هیچ كس (ابراهیم شیبانی، 1390) - پل چوبی (مهدی كرم پور، 1390) - گمشده (مجموعه تلویزیونی، 1376).

 



مهناز افشار


وی پس از چند بار ناکامی در رسیدن به سیمرغ بلورین، سرانجام توانست با بازی در فیلم سعادت‌آباد به کارگردانی مازیار میری، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن از بیست و نهمین جشنواره فیلم فجر (۱۳۸۹) را کسب نماید. همچنین مهناز افشار در سی‌امین جشنواره فیلم فجر (۱۳۹۰)، دیپلم افتخار بهترین بازیگر زن بخش نگاه نو، برای بازی در فیلم برف روی کاج‌ها به کارگردانی پیمان معادی را از آن خود کرد.
مهناز افشار در کودکی خیلی شیطنت می کرد و همیشه دوست داشت بوفه دار مدرسه باشد، یک بار بخاطر شیطنت های فراوانش دو روز از مدرسه اخراج شد، عاشق آتاری مخصوصا بازی دزد و پلیس بود و ... به تماشای کارتون علاقه فراوانی داشت و از سیندرلا، صدویک سگ خالدار، پلنگ صورتی، مورچه و مورچه خوار، سند باد، باربا پاپا، بامزی، هاچ زنبور عسل، خانواده دکتر ارنست و جودی ابوت بعنوان کارتونهای دوست داشتنی کودکی اش یاد میکند. رشته تحصیلی مهناز افشار در دبیرستان علوم تجربی بود و برای ادامه تحصیل بمدت چهار سال در یک موسسه غیر انتفاعی به تحصیل در رشته تدوین پرداخت.
مهناز افشار با فیلم (دوستان) به کارگردانی علی حاتمی در سال
۱۳۷۷ به سینما راه یافت به اتفاق محمد رضا گلزار با حضور در فیلمهای (کما)، (زهر عسل)، (۱۳ گربه روی شیروانی)، ( تله)، (آتش بس) و (کلاغ پر) به نوعی میتوان گفت که یک زوج هنری تشکیل داده بودند. شایان ذکر است که فیلمهای یاد شده همگی از پر فروشهای زمان خود بوده اند.
به اعتقاد مهناز افشار بازی رئال خیلی سخت تر از انواع دیگر است در حالیکه مخاطبان سینما به دیدن وی در فیلم هایی که صرفا گیشه را مد نظر داشتند عادت کرده بودند، مهناز افشار با ایفای نقش کوتاهی در فیلم "سالاد فصل" نشان داد که توانایی هایش بسیار بیشتر از حضور صرف در این فیلمهاست و با بازی در (آتش بس) مهر تاییدی بر این مدعا زد برای قبول یا رد یک پیشنهاد با تهمینه میلانی، فریدون جیرانی و محمدرضا شریفی نیا همیشه مشورت میکند و اعتقادی به داشتن مدیر برنامه ندارد.
مهناز افشار حضور در "دعوت" حاتمی کیا را برای خودش اتفاق بزرگی میداند و از این اتفاق ابراز خوشحالی میکند. قرار بود در سریال "شمس العماره" به کارگردانی سامان مقدم ایفای نقش نماید اما از حضور در این کار تلویزیونی انصراف داد. دلیل این انصراف جراحی دهان و لثه ذکر شد. در سالهای اخیر از مهناز افشار بعنوان پولسازترین سینمای ایران یاد شده و حضورش در هر فیلم با فروش خوبی مواجه بوده است.
مهناز افشار در میان ورزشها به اسکی و شنا علاقه دارد و به آنها می پردازد و البته والیبال هم جزء ورزشهای مورد علاقه ی اوست. در بیشتر نقشهایی که بازی کرده به ارائه کاراکتر یک دختر شوخ و اجتماعی و برون گرا می پردازد.
مهناز افشار کاراکترهای خاکستری را به نقشهای کاملا مثبت و کاملا منفی ترجیح میدهد و معتقد است خاکستری بودن یک کاراکتر کمک میکند که تماشاگر تا انتهای فیلم برود و منتظر کشف جدیدی باشد. همیشه دوست داشت نقشهای متفاوت و عجیب غریب بازی کند و می گوید: "آرزویم این است که نقش آنتونی کویین در گوژ پشت نتردام را بازی کنم."



مهناز افشار

 

مهناز افشار می گوید تبریک تولد بهترین شادباشی است که تاکنون شنیده است و به معنای واقعی تولد را دوست دارد. خود را خیلی شکمو میداند و غذا خوردن را هم دوست دارد و می گوید: "به نظرم دست پختم عالی است چون به دلیل شکمو بودنم برای غذا پختن وقت می گذارم و طعم غذا هم برایم اهمیت فراوانی دارد" غذاهای مورد علاقه اش لوبیا پلو و ماکارونی است و به خاطر همین علاقه این غذاها را خیلی خوب می پزد. مهناز افشار می گوید در زندگی همه چیز را فقط از خدا میخواهم و بس.
مهناز افشار مدتی شوی لباس داشت اما به خاطر وقت گیر بودنش از این کار صرف نظر کرد. در سینما به قسمت و اتفاقات ناشی از آن که برای آدمها رخ میدهند اعتقاد دارد و می گوید "من معتقدم که مسیرم مشخص شده است." در کودکی از کارهای سخت که هیجان زیادی داشت لذت میبرد و به همین دلیل هیچوقت دوست نداشت دکتر یا مهندس شود بلکه میخواست راننده کام یون باشد.
مهناز افشار پس از اینکه بازی در فیلم "امشب شب مهتابه" را به پایان رساند در آفریقای جنوبی فیلم کوتاهی با عنوان "سیاه و سفید" پیرامون زندگی نلسون ماندلا ساخت که در آن موضوع آپارتاید را مورد توجه قرار داده است. اگر قرار باشد برای معرفی دنیا به فضایی ها یک فیلم را انتخاب کند آن فیلم "اشکها و لبخندها" خواهد بود.
مهناز افشار عاشق تزیینات منزل است و دوست دارد هر چند سال یکبار فضای جدیدی برای خانه طراحی کند. همیشه وقتی فیلمهای خودش را می بیند احساس می کند راضی نیست و انگار خودش را در فیلمها دوست ندارد.
مهناز افشار جنگ را ترسناک ترین پدیده در دنیا می داند. در تنها دوره برگزاری مراسم زرشک زرین سینمای ایران فیلم" شور عشق" جایزه زرشک زرین را دریافت کرد. وی که در این فیلم بازیگر نقش اول بود اعتقاد دارد اختصاص یافتن زرشک زرین به "شور عشق" باعث شد که فیلم دیده شود. پول را خیلی دوست دارد و شاید عجیب باشد که به خرج کردنش (چه برای خودش و چه اطرافیانش) هم علاقمند است.
مهناز افشار تا قبل از حضور در فیلم "دعوت" تجربه اسب سواری نداشت و برای ایفای نقشی که در این فیلم داشت قبل از هر کاری به سوار کاری رفت.

مدیر سایت بازدید : 547 شنبه 18 آبان 1392 نظرات (0)

ترویج روابط زیر پوستی زن و مرد نامحرم در فیلم‌های سینمایی !

به گزارش برنا، این روزها سینمای ایران در حالی به سمت فیلم‌هایی با «تعلیق در پایان» پیش می رود و نتیجه گیری به عهده مخاطب گذاشته می‌شود که در آن شخصیت‌های داستان‌ در زمان برخورد با مشکلات زناشویی،به جای تعامل با همسر و جست و جو برای یافتن راه حل، ترجیح می‌دهند برای فرار از مشکلات به عشق دوران جوانی و افراد مورد علاقه‌شان در گذشته برگردند و آنها را دست آویزی برای فراموش کردن مشکلات خود قرار دهند؛ به طور مثال در فیلم «سعادت آباد» حسین یاری در مواجهه با درخواست طلاق همسرش، از لیلا حاتمی (همسر حامد بهداد در فیلم) که او هم به خاطر مسایلی در زندگی‌اش مستاصل است،می‌پرسد:«از زندگیت راضی هستی؟»و یا در فیلم«اسب حیوان نجیبی است» پارسا پیروز فر که دارای همسر بداخلاقی است به مهتاب کرامتی (نقش زن معتاد فیلم) که از همسرش جدا شده و از اینکه همسرش با زن دیگری ارتباط دارد ناراحت است می‌گوید:«این شال آبی چقدر بهت می‌یاد» و مهتاب کرامتی در جواب حرف‌های او در این سکانس گریه می‌کند.

گفتنی است نشان دادن صحنه‌های اینچنینی و الگو قرار دادن این خانواده‌ها و نشان دادن این مساله که پس از مدتی گره‌های کور مشکلات خانوادگی دیگر باز شدنی نیست!و نیز برگشت شخصیت‌ها به روابط عاشقانه گذشته خود و عدم ارائه راهکاری برای پشت سر گذاشتن مشکلات زندگی و بدبخت نشان دادن افراد در زندگی شان، نمی‌تواند اثرات مفیدی در افراد جامعه و به خصوص زوج‌های جوان و شناخت جوانان از پیرامون‌شان داشته باشد.

البته در این میان فیلم‌هایی نیز بدون نشان دادن روابط زیر پوستی زن و مرد نامحرم، به نوعی روابط سالم و فیلمی آموزنده را به مخاطب ارائه می‌کنند نظیر فیلم ورود آقایان ممنوع!

 

باز نشرجامع ترین پورتال ایرانیان berooztarinha.com

مدیر سایت بازدید : 249 جمعه 17 آبان 1392 نظرات (0)

درباره حواشی حضور مهناز افشار بر صحنه تئاتر

اظهار نظر های اخیر درباره بازی  بازیگران سینما در تئاتر تازگی ندارد. سالها پیش هنگامی که محمدرضا فروتن در نمایش رومئو وژولیت کار دکتر رفیعی حضور یافت، زمزمه های نارضایتی از سوی اهالی تئاتر به گوش رسید که این حضور و جذب مخاطب از طریق حضور ستاره های پرطرفدار سینما روی صحنه را دون شان هنرمتعالی تئاتر دانستند. بی شک قبل از این واقعه نیز این بحث وجود داشته است.

حواشی اخیر پیش آمده بر سر حضور مهناز افشار روی صحنه تئاتر در نمایشی از رضا حداد  اما جدی تر از همیشه به نظر می رسد که جای تامل دارد. بگذارید ابتدا صورت مساله و حواشی بعد از آن را را مرور کنیم.

نامه سرگشاده و تند انجمن بازیگران خانه تئاتر نامه مهمی بود . انجمن احساس کرده بود زندگی و معیشت  هزار بازیگر حرفه‌ای تئاتر، در خطر است و وظیفه خود دانسته بود از امنیت شغلی آنان دفاع کند. اما نکته کلیدی نامه، این جمله بود: “از این پس حضور بازیگران سینما بر صحنه تئاتر منوط به آگاه‌سازی و اجازه خانه تئاتر است و قرارداد آنها باید مطابق با قرارداد بازیگران تئاتر باشد”
از سوی دیگر بهزاد فراهانی رییس انجمن بازیگران تئاتر هم طی مصاحبه تندی گفت که “هرکسی از ننه‌اش قهر می‌کند به تئاتر می‌آید”، گفت که “اجازه نمی‌دهیم این خانم برای تفنن بیاید اینجا و روی صحنه حرکاتی بکند و تماشاچی برایش کف بزند”، گفت که “اگر سواد نداشته باشند نمی‌گذاریم بازی بکند. ما مبارزه با بی‌سوادی می‌کنیم” گفت که” حمال‌های مسجد شاه این مملکت هم به هرکسی اجازه حمالی نمی‌دهند” و بالاخره گفت که:” ما همه توانمان را به‌کار می‌گیریم که جلوی این کار را بگیریم” و البته خیلی چیزهای دیگرهم گفت.

آنچه در مصاحبه فراهانی و نامه انجمن بازیگران تامل برانگیزبه نظر می رسد، عصبانیت و نگرانی است. به نظرم نکات زیادی در این باره وجود دارد که از سوی آقای فراهانی به آنها بی توجهی شده است.
اول: نگرانی به حق آقای فراهانی درباره بیکاری و معیشت حدود هزار بازیگر تئاتر، مرجع دیگری برای پیگیری دارد جز مهناز افشار. فریادهای انجمن بازیگران بدون شک باید بر سر مراجع رسمی تئاتر و فرهنگ کشیده شود که باسیاستگذاری های خود، تئاتر را به هنری کم رونق و منزوی بدل کرده اند نه کس دیگری. اگر زورمان به آنها نمی رسد و یا مصالح، اجازه فریاد زدن نمی دهد بحث دیگری است.
دوم: قضاوت های آقای فراهانی هم عجیب است؛ ایشان واقعا چقدر مطمئن اند که خانم افشار یا هر بازیگر دیگری از سینما برای تفنن به تئاتر آمده اند یا قرار است حرکاتی  بکند که…؟ نیت خوانی و پیشگویی که کار درستی نیست. ایشان مگر از همان هزار بازیگر تئاتر آزمون سواد گرفته‌اند که حالا سواد مهناز افشار را قضاوت می‌کنند؟ اصلا این سنجش با کدام متر و معیارقابل انجام است؟ و تازه اگر ملاک ومحک روشنی در میان باشد مگر در جیب جناب فراهانی است؟ ومگر از وظایف انجمن بازیگران مبارزه با بی سوادی است؟ پس نهضت سواد آموزی در این مملکت چکاره است؟
سوم: آقای فراهانی سخن از حمال های مسجد شاه و کارگردانان سینما به میان آوردند. هر دو قیاس مع الفارق است و به گمانم تا حدودی توهین آمیز. اما بگذارید با همین روش مثالی بزنیم. اگر صاحب یک شرکت –  شما بخوانید کارگردان تئاتر- بخواهد برای شرکتش – بخوانید نمایشش -  کارمند – بخوانید بازیگر – استخدام کند، آیا ملزم است  از سندیکای مربوطه مجوز بگیرد؟ یا به تشخیص خودش با توجه به توان کارمند او را استخدام می کند؟ او مجوز کسب اش را از مراجع مربوطه گرفته و تمام. باقی به توافق دو طرف بستگی دارد و البته قوانین رسمی کشور.

چهارم: مگر کسی می تواند مدعی شود بازیگران سینما بازیگرنیستند؟ می توانیم بازیگری را بپسندیم یا نه ولی  نمی شود منکر توان بازیگری شد که هم از جشنواره فجرسیمرغ گرفته و هم جایزه منتقدان را دارد.
حرفه بازیگری در ایران به ویژه در سال های اخیر قابل تفکیک به بازیگر سینما و تئاتر هم نیست. بازیگران سینما بازیگرند ویک بازیگر – به سبب ماهیت شغلش مجاز است که در سینما، تئاتر یا تلویزیون بازی کند(همانطور که خود جناب فراهانی چنین کرده اند) و در هیچ کجای دنیا محدودیتی برای بازی ندارد. مگر آنکه همانند برخی بازیگران، قوانین کشور خودش را مراعات نکند!
یک بازیگر سینما اگر توان لازم برای بازیگری در صحنه را داشته باشد که فبهاالمراد وگرنه هم خودش و هم کارگردانش از این انتخاب لطمه خواهند دید. حکم ماندگاری و موفقیت بازیگر راخلاقیت و توان او صادر می کند. به گمانم در تمام دنیا تجربه های اینچنینی همواره مجاز است.
پنجم: اینکه آقای فراهانی جاده را یکطرفه می خواهند، بوی تعصب بیجا می دهد. با وجود این همه بازیگر تئاتر فعال در سینما از جمله خود آقای فراهانی، چرا ایشان فقط برای بازیگران تئاتر حق دووجهی بودن قائلند؟  مگر سینمایی هایی که پس از شهرت، تئاتر را تجربه کردند از جمله فاطمه معتمد آریا، ترانه علیدوستی، مریلا زارعی،  نگار جواهریان، صابر ابر،  طناز طباطبایی، باران کوثری، هانیه توسلی، بهاره رهنما، اشکان خطیبی، سروش صحت، پارسا پیروزفر، محمدرضا فروتن و خیلی های دیگر از جمله دختران خود ایشان – گلشیفته و شقایق فراهانی- کم به رونق تئاتر کمک کردند؟  راستی چرا انجمن بازیگران به یکباره در این مورد خاص واکنش نشان داده، درحالی که در موارد پیشین سکوت کرده بود؟  مگر آنکه آقای فراهانی قضاوت شخصی  و پیش فرض های ذهنی شان را درباره یک بازیگر خاص در مواضع رسمیشان دخالت داده باشند که به گمانم خطای بزرگی است.
ششم: حالا که پای بازیگران هنرمند تئاتر بیش از هر دوره دیگری به سینمای حرفه ای باز شده آیا آقای فراهانی حق اعتراض را برای بازیگران غیر تئاتری سینما هم قائل هستند؟ آیا ایجاد محدودیت های مشابه را برای بازیگران تئاتر می پسندند؟
آیا اگر آقای فراهانی فکر می کنند بازیگران سینما برای پز و ژست و مد و پرستیژ فرهنگی و دلایلی از این دست گاهی به سمت تئاتر رو می آورند – که حتما گاهی اینچنین است و البته گاهی نه – آیا به بازیگران سینما این حق را نمی دهند که احساس کنند بازیگران تئاتر تنها برای پرکردن خلاهای اقتصادی زندگی ‌شان که در تئاتر پر نمی‌شود، به بازی در سینما و تلویزیون روی می آورند؟ یا نمی توان مدعی شد و نیت خوانی کرد که بسیاری از بازیگران تئاتر با سودای کسب شهرت به سینما روی آورده اند؟ آیا آقای فراهانی به کلی منکر این اتفاق هستند؟ آیا ایشان گمان نمی‌کنند اگر بازیگران پر تعداد تئاتر که درحال حاضردر سینما فعالند، محدود شوند، بسیاری از بازیگران سینما اعم از پیر و جوان همان نقش ها را خواهند گرفت و از بیکاری رها می شوند؟ آیا آقای فراهانی از بیکاری بسیاری از بازیگران سینما خبر ندارند؟ حالا اگر بازیگران سینما جای تئاتری ها را تنگ کرده باشند به طریق اولی نمی توان فرض کرد که بازیگران تئاتر هم همین بلا را سر بازیگران سینما آورده اند؟
هفتم: مطمئنا هر بازیگری ازجمله مهناز افشار و هریک از نام های سینما که بازی در تئاتر را تجربه می کنند، خودشان بدون دعوت نمی آیند و توسط یک کارگردان به کار دعوت می شوند. کارگردان برای متنی که قرار است اجرا کند مجوز می خواهد. مجوز که گرفت، اگر خودش منع قانونی برای فعالیت نداشته باشد می تواند کارش را شروع کند. حق دارد بر اساس نیاز، سلیقه و علاقه اش،  بازیگرانی که منع قانونی برای فعالیت در این کشور نداشته باشند را به کار دعوت کند. نه تنها حق دارد از بازیگران شناخته شده استفاده کند بلکه حق دارد حتی از یک رهگذرخیابان هم که تشخیص می دهد به کارش می آید، بهره ببرد. به همین سادگی. قطعا نمونه های فراوانی از این دست در تئاتر و سینما وجود دارند و آقای فراهانی هم قطعا نمونه های زیادی را می شناسند.
هشتم: آقای فراهانی بهتر از همه می دانند که بازی یک بازیگر درهر پروژه سینمایی، تلویزیونی و یا تئاتری، تنها یک توافق سه جانبه نیاز دارد ونه بیشتر. توافقی میان کارگردان، تهیه کننده و بازیگر. اگر در نمایش رضا حداد این توافق انجام شده باشد، هیچ قانونی و هیچ مرجعی حق ممانعت از بازی هیچ بازیگری در آن را ندارد.( به فرض آنکه فعالیتش به لحاظ قانونی در کشور با مشکل مواجه نباشد) وهیچ قانونی این حق را برای انجمن بازیگران ایجاد نمی کند که از بازی بازیگری جلوگیری کند.
نهم: به نظر می رسد آقای فراهانی بازیگری تئاتر را درجه بالاتری از مدارج بازیگری می دانند و بازیگری سینما را درجه دون تری. ایشان برای ورود از درجه پایین (سینما) به مدارج بالاتر(تئاتر) ، سواد بالاتری را لازم می‌دانند و ظاهرا قائل  به آزمون و تایید صلاحیت بازیگران سینما برای ورود به تئاتر هستند. این رویکرد و نگاه از بالا، طبعا ورود بازیگران تئاتر به سینما را اساسا زیر سوال می برد. اینکه بازیگران بسیاری با خاستگاه تئاتری به ستارگان سینما بدل شدند، چگونه توجیه می شود؟ چرا بازیگران بزرگ و توانمند تئاتر – از جمله خود آقای فراهانی – اصرار دارند به عبارتی “دان گرید” شوند و به سینما نزول کنند؟ اصولا در تمام دنیا سینما و تئاتر دو هنر مجزا اما بسیار نزدیک به هم و “هم خانواده وهمخون” هستند که مشترکات بسیار دارند از جمله عوامل انسانی. واقعا آقای فراهانی با این طرز تفکر، بازی سرلارنس الیویه در سینما و بازی آل پاچینو در نئاتر را چگونه توجیه می کنند؟
دهم: مهم ترین نکته را برای بند آخر گذاشته ام. سخنان آقای فراهانی مستقیما خلاف قانون اساسی کشور است. مطابق نص صریح اصل بیست و هشتم قانون اساسی؛ ” هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید”.

+++

این نوشتار نه از باب حمایت از حقوق یک بازیگر نوشته شد که طبعا حداقل من دلیلی برای آن ندارم و نه به قصد تفکیک بازیگران سینما از تئاتر. من قائل به تقسیم بندی بازیگران به این دو دسته نیستم و این مرز بندی را نمی‌فهمم  و همه بازیگران تثبیت شده سینما وتئاتر را در درجه اول “بازیگر” می دانم. گرچه شخصا معتقدم هنر تئاتر اصالت بیشتری دارد و بازیگرانی که از تئاتر برآمده اند، درمجموع به لحاظ کیفی و فنی، شرایط مطلوب تری دارند و بسیار به سینمای ما و ارتقاء سطح بازیگری اش کمک کرده اند.
به هیچ روی ورود بازیگران تئاتر به سینما را نزول و افت نمی دانم و بالعکس.  چرا که تجربه بازیگری مقابل دوربین مسلما تجربه و مهارت متفاوتی با بازیگری روی صحنه محسوب می شود و مهارت جدی و بسیار مهمی  هم هست که اتفاقا گاه برخی بازیگران سینما که آقای فراهانی آنها را به رسمیت نمی شناسد، از برخی بازیگران بسیار خوب تئاتر ما آن را بهتر بلدند. اگر برای بازیگر تئاتر این حق را قائلیم که تجربه کار مقابل دوربین را داشته باشند، چرا این حق را برای بازیگران سینما قائل نباشیم که حضور روی صحنه را تجربه کنند؟
به گمانم اگر مشکلاتمان را نمی توانیم از مجرای درست و اصولی اش حل کنیم و اگر مشکلات صنفی و رفاهی صنفمان، آزارمان می دهد، به دنبال راه حل های من درآوردی که در هیچ کجای دنیا نمونه ای ندارد نباشیم و خودمان را مجبور به گفتن حرف های بی اساس و نامربوط  و ارائه تئوری های بی منطق و تنگ نظرانه نکنیم. مشکل تئاتر ما و بازیگران تئاتر ما با بازی نکردن مهناز افشار حل نمی شود. همین.
خبرآنلاین

 

 

 

باز نشرجامع ترین پورتال ایرانیان berooztarinha.com

تعداد صفحات : 4

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 6516
  • کل نظرات : 52
  • افراد آنلاین : 393
  • تعداد اعضا : 1180
  • آی پی امروز : 812
  • آی پی دیروز : 1137
  • بازدید امروز : 19,131
  • باردید دیروز : 28,060
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 8
  • بازدید هفته : 72,330
  • بازدید ماه : 72,330
  • بازدید سال : 2,063,059
  • بازدید کلی : 8,262,361